مباحث کوچولو موچولوی منطقی

علاقه مند به مباحث منطق هستم. خوشحال هستم (-:

مباحث کوچولو موچولوی منطقی

علاقه مند به مباحث منطق هستم. خوشحال هستم (-:

بحثی درباره سخن گتیر درباره شناخت

Gettier Problem


کسانی که با بحث گتیر آشنا هستند می دانند که ایشان، تعریف افلاطون از دانش، یعنی باورصادق موجه را به چالش کشانده است. در این نوشتار کوتاه بدنبال تحلیل مثال ایشان برای رد نظرافلاطون هستم.


مثال ساعت از کارافتاده :


همگی می دانیم که ساعت دیواری که از کار افتاده است، دوبار درشبانه روز زمان را بدرستی نشان می دهد. در آن زمان خاص، شخصی که به ساعت دیواری نگاه می کند دارای تمامی ویژگی های شناخت افلاطونی است.


مثال دیگر در جایی است که حیوانی به نام (ب) که در زمین "الف" است را با یک حیوان دیگر به نام "ج" اشتباه بگیریم. البته اگر واقعا "ج" در "الف" باشد اما حیوانی که ما دیده ایم "ج" نباشد بلکه "ب" باشد، بازهم اعتقاد ما به وجود "ج" در "الف" باورصادق موجه است.


مسئله ای که گتیر می گوید اشاره به این نکته است که باوری که از نظر ما موجه است و حقیقتا نیز صادق است می تواند تصادفا و از روی شانس صادق باشد پس شناخت حقیقی چیست؟


من فقط با تحلیل این دو مثال نشان خواهم داد که مسئله با مغالطه بیان شده است.


-- --


جمله 1 : در زمین" الف"، "ج" وجود دارد.

جمله 2 : در فلان نقطه خاص مکانی به نام "الف"، "ج" موجود است.


اگر گتیر از جمله دوم استفاده می کرد مغالطه ای شکل نمی گرفت. مشکل در استعمال کلمه زمین و امثال آن است که دارای بسط و گستردگی است.اگر  زمین "الف" شامل نقاط متعدد مکانی باشد باعث مغالطه گتیر خواهد شد.


-- --


جمله 1 : ساعت من، ساعت 5 را نشان می دهد.

جمله 2 : ساعت من، از آنجاییکه تاحالا درست عمل می کرده است پس لآن نیز درست عمل می کند.

جمله 3 : ساعت من، زمان را بدرستی نشان می دهد.


از آنجایی که گتیر جمله 2 را مفروض گرفته است فکر می کند جمله 3 و 1 نیز باورصادق موجه است، در حالی که جمله 3 موجه نیست، جمله 1 باورصادق موجه است اما مشکلی ایجاد نمی کند، جمله 2 نیز موجه نیست و البته صادق نیز نیست.


-- --  


کسانی که با نظر گتیر آشنا نیستند لطفا کامنت نگذارند. در این نوشتار حوصله بسط نظریه ایشان را نداشتم.

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:32 ب.ظ

به به آقا جواد رهپو
سلام علیکم
از مباحث ادموند گتیه چه خبرا؟!
بله مثالهای ایشان بعضا از مغالطه رنج میبرد ولی من خود به تعریف سه جزئی معرفت هم آنچنان اطمینان ندارم
شاید مغالطه را نشان دهم
ولی دوستم ندارم بی خود از حرف افلاطون دفاع کنم
نسبیت باورهای صادق موجه در طی تاریخ خود را نشان داده
ظاهرا شما در یادداشت قبلی و یا در مباحثاتی به این امر اذعان داشته اید!
شاید عقل بگوید من در مغالطه فرو نمیغلتم ولی به همین راحتی هم مدعی امکان باور صادق موجه نمی شود و شاید اصلا نشود

ضمن اینکه گتیه طوفانی درسال ۱۹۶۳ ایجاد کرد که بسیاری از فیلسوفان در صدد پاسخ بر آمدند عده ای مثل شما و من به دنبال کشف مغالطه گتیه بودیم و عده ای دیگر اشکال را پذیرفتند و معتقدند باور صادق موجه اقلا باید شروطی داشته باشد از جمله اینکه بین مولفه صدق و مولفه توجیه باید تلازم برقرار باشد
و الا خلل از همان شکاف بین صدق و توجیه خود را آشکار می سازد و اگر شما به دو مورد پاسخ گفتید موارد نقض دیگری زائیده می گردد و این؛ ظاهرا تمامی ندارد
یاحق

بسیار ممنون

در رابطه با نظر افلاطون و این که آیا شناخت شرایط 3 گانه شناخت نیاز به شرایط شناخت دارد یا نه و اگر قیدی اضافه شود در رابطه با موجه بودن است یا صادق بودن، و کلا در رابطه با شناخت در آینده بیشتر خواهم نوشت.

با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد